یاحضرت زینب س
 
 


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو


 



 


معنای کلمه ی آخر الزمان :

معنی کلمۀ آخر الزمان از معانی نسبی به شمار می رود،مثلا : زمان فعلی را که مدت یکهزار وچهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم(ص)می گذرد نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده می توان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما می توان گفت: آخر الزمان است و…

بنابراین،آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخر الزمان است؟همانطور که نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) را تعیین نمود همانطور هم نمی توان آخر الزمان را محدود و معلوم کرد.البته از یک طریق می توان تا اندازه ای معنی کلمۀ آخر الزمان را دریافت و آن این است: وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام(ص)و آل اطهر آن حضرت خیر داده اند عملی شوند. می توان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی ( عج ) بود . و لذا بر منتظرین ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین (علیهم السلام ) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا گردند.

 

علائم آخرالزمان :

در روایات اسلامی برای دوره ی آخر الزمان علایم و نشانه هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه ها ، پی می بریم که هم اکنون در دوره ی آخر الزمان قرار داریم . اینک به برخی از این علایم و نشانه ها اشاره می کنیم :

1- گسترش ترس و ناامنی

امام باقر علیه السلام می فرماید : « لایقوم القائم إلا علی خوف شدید ….» « حضرت قائم علیه السلام قیام نمی کند مگر در دورانی پر از بیم و هراس .» و نیز فرمود : « مهدی علیه السلام هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد . »

2- تهی شدن مساجد از هدایت

پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی وضعیت مساجد در آخر الزمان میفرماید : « مساجدهم عامره و هی خراب من الهوی »« مسجدهای آن زمان و آباد و زیباست . ولی از هدایت و ارشاد و در آن خبری نیست . »

3- سردی عواطف انسانی

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید « فلا الکبیر یرحم الصغیر و لا القوی یرحم الضعیف ، و حینئذ یأذن الله له بالخروج »« در آن روزگار ، بزرگترها و به زیر دستان و کوچکترها ترحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نمایند. در آن هنگام خداوند به او [ مهدی علیه السلام ] اذن قیام و ظهور می دهد . »

4- گسترش فساد اخلاقی

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار گرفته ، در وسط راه به او تعدی می کنند و هیچ کس این کار را نکوهش نمی کند ».

محمد بن مسلم می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد ؟ امام فرمود : « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفی الرجال و بالرجال ، و النساء بالنساء « هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند . آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان و به زنان اکتفا کنند .»

5 - آرزوی کمی فرزند

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : « رستاخیز بر پا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند . و آن که چهار فرزند دارد می گوید : کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد . و آن که دو فرزند دارد ، آرزوی یک فرزند بنماید . وکسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت »

6 - مرگ های ناگهانی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی » .

7 - جنگ و کشتار

امام رضا علیه السلام فرمود : « پیش از ظهور امام زمان علیه السلام کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد » .

 

الف ـ آخرالزمان‌، امری نسبی است و زمان بعثت پیامبر اکرم‌تا پایان جهان را نسبت به عمر جهان‌، در نظر گرفته‌اند.

ب ـ زمان بعثت پیامبر اکرم‌، آغاز آخر الزمان است‌، اما این که چقدر طول می‌کشد و پایان آخرالزمان کی خواهد بود، مشخص نیست

ج ـ در قرآن کریم اگرچه به مدت و زمان آخرالزمان تصریح نشده است‌، اما از نشانه‌ها و حوادثی که قرآن بیان فرموده‌، می‌توان به دورة پایانی آخرالزمان که مقارن با ظهور حضرت مهدی‌ علیه السلام است پی برد. در این جا به چند مورد از آن وقایع اشاره می‌کنیم‌:

1. بحران معنویت :

اقْتَرَب‌َ لِلنَّاس‌ِ حِسَابُهُم‌ْ وَ هُم‌ْ فِی غَفْلَة‌ٍ مُّعْرِضُون‌َ ;(انبیأ،1) حساب مردم به آنان نزدیک شده‌، در حالی که در غفلتند و روی گردانند. در این آیه‌، مردم آخرالزمان‌، به غفلت و اعراض از خداوند، متصف شده‌اند;

2. وقوع اختلاف‌ها و درگیری‌های بسیار :

“فَاخْتَلَف‌َ الاْ ئَحْزَاب‌ُ مِن بَیْنِهِم‌ْ فَوَیْل‌ٌ لِّلَّذِین‌َ کَفَرُواْ مِن مَّشْهَدِ یَوْم‌ٍ عَظِیم‌ٍ ;(مریم‌،37) ولی ]بعد از او[ گروه‌هایی از میان پیروانش اختلاف کردند; وای به حال کافران از مشاهدة روز بزرگ‌. این آیه درباره ظهور فرقه‌های مختلف در جهان اسلام است که در آخرالزمان پدید آمده و سبب اختلاف‌های بسیار خواهد شد.

3. ظهور دجال :

آفرینش آسمان‌ها و زمین از آفرینش انسان‌ها مهم‌تر است‌، ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند. برخی از مفسران‌، این آیه را به ظهور دجال تفسیر کرده‌اند که در دید مردم‌، بزرگ‌ترین موجود جلوه می‌کند، در حالی که خداوند، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچک‌تر می‌شمارد; سرانجام این پدیده به دست حضرت عیسی‌علیه السلام نابود خواهد شد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-10-13] [ 10:12:00 ق.ظ ]




 

 

«نظم» در لغت به معنای آراستن، برپا داشتن، ترتیب دادن کار و… و در اصطلاح نظامی به معنای پیروی کامل از دستورهای نظامی است. انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج، سامان پذیری و آراستگی است.

نظم در آفرینش
آفرینش براساس نظم استوار است و در دستگاه خلقت، هر پدیده ای جای خاصی دارد و مأموریت و کار ویژه ای به عهده دارد. کرات آسمانی در مدار معیّنی حرکت می کنند، فصول سال و گذشت شب و روز نظم خاصی دارد و خلقت اشیا از اندازه، حدّ و میزان خاصی برخوردار است. خدای تعالی می فرماید:

«إِنَّا کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»[۴] ما هر چیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم. حکمت خداوندی در هر چیز تجلّی یافته و موجودات عالم نیز روی حساب و نظم دقیق و نیز براساس هدف معیّنی قدم به عرصه هستی نهاده اند. جهان چون خط وخال و چشم و ابروست که هر چیزی بجای خویش نیکوست نظم شگفت و محیرالعقولی که در همه مخلوقات، حرکت سیاّره ها و ستارگان، گیاهان، موجودات دریایی و صحرایی، بدن انسان، گردش خون و… وجود دارد، همه و همه معلول تدبیر خداوند حکیم، مدبّرو تواناست.

اهمیت نظم در زندگی
خدای توانا و حکیمی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم خلقت قرار داده است، همین نظم را در زندگی انسانها و روابط اجتماعی آنان می پسندد. از این رو، شایسته است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش، نظم و ترتیب و تدبیر در امور را مراعات کند؛ زیرا به گفته روانشاسان:

«احتیاج به نظم و ترتیب، جزء احتیاجات اساسی روانی محسوب می گردد، رنگ و شکل و خاصی به زندگی می دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی در آورند.»

نگاهی گذرا به حجم زیاد کتابهای قوانین و مقررات و بودجه های هنگفتی که صرف قانونگذاری و تنظیم آنها می شود و اهمیتی که همه ملل جهان به آنها می دهند ضرورت و لزوم نظم فردی و اجتماعی را در زندگی بشر آشکار می سازد. اسلام نیز به عنوان دین جهانی و کامل به نظم و برنامه ریزی در زندگی اهمیت فراوان داده و به پیروان خویش سفارش کرده که تمام کارهای خود را طبق قانون و به صورت منظم انجام دهند و از بی برنامگی بپرهیزند. چرا که تمام احکام اسلامی؛ واجبات، مستحبات، محرّمات، مکروهات و… در این راستا و در جهت برنامه دقیق و منظم دادن به مسلمانان قرار داده شده که آنان را تحت نظم خاصّی در آورد.

در دنیای کنونی نیز حرکت قطارها، هواپیماها، ساعات کار ادارات و کارخانجات و… روی نظم خاصی و با دقیقه و ثانیه سنجیده می شود و با ورود کامپیوتر در عرصه زندگی نظم و ترتیب دقیقتر و بهتر صورت می گیرد و می توان گفت امروزه منظّم زندگی کردن جزء ضروریات زندگی بشر شده و مورد پسند عقل و دین است و اگر بخواهیم خود را از دایره نظم که امروزه همه جامعه ها را تا حدّ زیادی فرا گرفته و احاطه کرده، خارج کنیم، با مشکلات زیادی رو به رو می شویم.

نظم در قرآن
بخش عظیمی از دستورات و سفارشات قرآن کریم در راستای تنظیم اندیشه و اعمال انسان است. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«الا انّ فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم»

آگاه باشید که آگاهی از آینده، خبر از گذشته، داروی درد (نادانی و گمراهی) و نظم و ترتیب زندگی روزمرّه شما در قرآن (آمده) است. بیان قرآن کریم را درباره نظم می توان به دو بخش تقسیم کرد:

الف) نظم در تکوین: قرآن در این بخش، نظم حاکم بر جهان آفرینش را تشریح کرده و به انسانها سفارش می کند که درباره آن بیندیشند. تا به طرّاح زبردست آن(خدای تعالی) پی ببرند و در این راستا، گاه از فرود آمدن باران و رویش گیاهان یاد می کند و گاهی از عظمت آسمان، کوهها و دریاها سخن می گوید. زمانی شگفتیهای آفرینش موجودات و از جمله انسان را تذکر می دهد و در بسیاری از مواقع نیز آمد و شد شب و روز، فراوانی پدیده های هستی و بی شماری نعمتهای الهی را در لا به لای آیات بیان می کند و انسان را به تفکر در نظم شگفت آور آن وا می دارد. به عنوان نمونه می فرماید: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ» همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد و شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است.

ب) نظم در تشریع: همه آیاتی که درباره قوانین و مقررات الهی نازل شده، برقرار کننده نظم و برنامه در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است. با این بیان، قرآن همواره پیروان خویش را به داشتن یک برنامه صحیح و منظّم دعوت می کند و خواستار آن است که مسلمانان در زندگی به اصول و مقررات الهی پای بند بوده، طبق برنامه ای که خدا برای آنان تنظیم کرده، زندگی کنند و هیچ گاه از حدود الهی گام فراتر ننهند. چرا که:

«مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

آنان که از حدود الهی تجاوز کنند، همانان ستمکارانند.
 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ق.ظ ]




 

امام خمینی (ره) در 20 جمادی الاخر 1320 ه. ق مصادف با میلاد دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله گام به دنیا آمد و نام پدرش آیت الله شهید سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود و در شامگاه 13 خرداد 1368 ه. ش رحلت فرمود.

به گزارش خبرگزاری مهر، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پس از سالها مبارزه در راه حق و ستیز دائم با استکبار جهانی، در شامگاه 13 خرداد به ملکوت اعلی پیوست و جهان اسلام در ماتم بزرگترین، شجاع ترین و آگاهترین مرجع و رهبر اسلام ماتم زده و عزادار شد. میلیونها نفر عزادار و شیفته ی امام (ره) در 15 خرداد در مصلای بزرگ تهران گرد آمدند و با پیر و مرشد خویش وداع کردند.

سرانجام در یک وداع تاریخی و بی نظیر که از صبح 16 خرداد بعد از اقامه نماز به امامت مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمه الله) ملت مسلمان و عزاداران ایران با غم و اندوه وصف ناشدنی به دنبال پیکر مراد خویش تا بهشت زهرا حرکت کردند و بعد از ساعتها تاخیر که به علت ازدحام بیش از حد مردم بوجود آمد بود، سرانجام در ساعت 16:30 بعد از ظهر پیکر پاک و مطهر امام (ره) به خاک سپرده شد و مقصد ایشان در کنار تربت شهدا میعادگاهی برای تجمع عاشقان و دوستداران ولایت و شفیتگان انقلاب اسلامی شد.

آفتاب همیشه بعد از سحرگاهان طلوع می کند ولی گویا طلوع آفتاب انقلاب اسلامی در سحرگاه 20 جمادی الثانی 1320 ق رخ داده است. تولد آخرین فرزند خانواده مصطفوی با میلاد کوثر نبوی همزمان شد. او را روح الله نام نهادند. مرحوم سیدمصطفی که تحصیلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا به کسب معارف الهیه ادامه داده بود در زمان میرزای شیرازی در زمره ی علما و مجتهدین آن عصر قرار گرفت و از نجف که بازگشت زعامت اهالی خمین را عهده داد شد و به رفع تجاوزات و تعدیات ظالمان پرداخت. 

سید مصطفی در خمین با ایجاد جلسات معارف اسلامی به آگاه ساختن توده ی مردم، اقدام کرد و سرانجام در راه خمین و اراک به دست عده ای که به مردم ظلم می کردند و سید مخالف و مانع آنها بود، شهید شد. امام (ره) در 5 ماهگی یتیم شد و بعد از شهادت پدر تحت سرپرستی عمه و مادر و دائی مهربانش پرورش یافت. امام تحصلات مقدماتی را در خمین نزد میرزا محمود شروع کرد و در مکتب ملا ابوالقاسم و مدرسه جدید التاسیس احمدیه آن دیار ادامه داد. در سن 15 سالگی تحصیلات فارسی آن روز را به اتمام رسانید و نزد برادر بزرگش مرحوم آیه الله پسندیده، صرف و نحو و منطق را شروع کرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ایشان بهره ی کافی برد.

در سن 19 سالگی هنگامی که 14 سال از وفات مادرش می گذشت، بواسطه ی روح تشنه و جستجوگرش راهی حوزه علمیه اراک شد که از حوزه های بزرگ دینی به شمار می رفت و تحت زعامت و سرپرستی موسس حوزه علمیه قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشراف و از شاگردان برجسته ی حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی بود، اداره می شد. در سال 1340ه. ق آیت الله حائری یزدی به درخواست علمای بزرگ شهر مذهبی قم از اراک به این شهر مهاجرت کرد. امام نیز به قم سفر کرد و در محضر آیت الله حائری یزدی پایه های علمی و مبانی فقهی و اصولی را تکمیل کرد و در محضرت آیت الله شیخ علی اکبر یزدی (معروف به حکیم) در علم هیات مهارت یافت.

امام (ره) از استاد و مراد خود آیت الله شاه آبادی متون مختلف عرفان، حکمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در دریای علوم اسلامی غرق کرد. در سال 1345 ه. ق سطوح را به پایان رسانید و به درجه ی اجتهاد نایل شد و بدون نیاز علمی و فلسفی به حوزه های علمیه نجف در زمره مجتهدین و نوابغ فقهی قرار گرفت. در سال 1348 ه. ق با دخت مکرمه ی مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو پسر و سه دختر بود. امام (ره) در سال 1347 ه. ق در حالی که فقط 27 سال داشت تدریس فلسفه را آغاز کرد. سپس در سال 1364 ه. ق همزمان با ورود آیه الله بروجردی به قم به تدریس علوم منقول و خارج فقه و اصول پرداخت قبل از آن مدتی به تدریس (سطوح) اشتغال داشت و کتابهای فقه و اصول را با بیانی شیوا و رسا برای طلاب و فضلا شرح و بسط می داد.

امام خمینی از همان اوان جوانی، مبارزات سیاسی خویش را علیه ظلم و جور آغاز نمود و چندین بار تبعید و زندانی شد. امام در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش بزرگی را در رهبری  مردم برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعید به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدایت جامعه را بر عهده داشت.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]




 

نقش رهبري در اداره يک جامعه چيست؟

به طور کلي از منظر آموزه هاي اسلامي، مي توان نقش رهبر و محدوده اعمال ولايت و وظايفي را که فقيهان جامع الشرايط به جانشيني از امام معصوم(ع) بر عهده دارند در چهار امر خلاصه نمود: 1. حفاظت و تبليغ دين اسلام و معارف و ارزش هاي آن و جلوگيري از تحريف آن. 2. افتاء و تبيين احکام اسلامي از طريق اجتهاد مستمر با استفاده از منابع معتبر و مباني صحيح. 3. قضاوت و اجراي احکام قضايي و حدود الهي. 4. ولايت و سرپرستي جامعه اسلامي در ابعاد مختلف، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، نظامي و… (ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت، آيت الله جوادي آملي، نشر اسراء 1381، ص 243).
از منظر قانون اساسي نيزنقش رهبري ، هدايتگري و تبيين خطوط كلي حركت نظام و نظارت بر اجراي آنهاست و تحقق آنها وظيفه هر بخشي در حوزه مربوطه است . در مورد حدود اختيارات رهبرى نسبت به كل نظام، قانون اساسى چهار وظيفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته كه عبارت است از:
1. تعيين سياست هاى كلى نظام جمهورى اسلامى ايران پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام؛
2. نظارت بر حسن اجراى سياست هاى كلى نظام؛
3. حل اختلاف و تنظيم روابط قواى سه گانه؛
4. حل معضلات نظام كه از طريق عادى قابل حل نيست از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام.قانون اساسى‏جمهورى اسلامى ايران، اصل 110. بر اين اساس، وظايف وا ختيارات مقام معظم رهبرى در ارتباط با مسائل كلى كشور و سياست گذارى‏هاى كلان آن است و ايشان دستورالعمل‏ها و رهنمودهاى لازم را ارائه و بر حسن اجراى سياست هاى كلى نظارت دقيق و مستمر دارند. درباره مشكلات و نارسايى هاى موجود در جامعه، به مسؤولان تذكرات و هشدارهاى لازم را مى دهند و از طريق آنان مسائل را پيگيرى مى‏كنند. بيانات مقام معظم رهبرى به خوبى بيانگر اين موضوع است: «عده‏اى سعى مى‏كنند ولايت فقيه را به معناى حكومت مطلقه فردى معرفى كنند! اين دروغ است. ولايت فقيه -طبق قانون اساسى ما نافى مسؤوليت‏هاى اركان مسؤول كشور نيست. مسؤوليت دستگاه‏هاى مختلف و اركان كشور، غيرقابل سلب است. ولايت فقيه، جايگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگيرى از انحراف به چپ و راست است. اين اساسى‏ترين و محورى‏ترين مفهوم و معناى «ولايت فقيه» است. بنابراين ولايت فقيه نه يك امر نمادين و تشريفاتى محض و احياناً نصيحت كننده است -آن طور كه بعضى از اول انقلاب اين را مى‏خواستند و ترويج مى‏كردند [و] نه نقش حاكميت اجرايى در اركان حكومت [را] دارد؛ چون كشور مسؤوليت اجرايى، قضايى و تقنينى دارد و همه بايد بر اساس مسؤوليت خود كارهايشان را انجام دهند و پاسخگويى مسؤوليت‏هاى خود باشند…. در اين مجموعه پيچيده و درهم تنيده تلاشهاى گوناگون، نبايد حركت نظام انحراف از ارزش‏ها و هدف‏ها باشد! نبايد به چپ و راست انحراف پيدا شود! پاسدارى و ديده بانى حركت كلى نظام به سمت هدف‏هاى آرمانى و عالى‏اش، مهمترين و اساسى‏ترين نقش ولايت فقيه است».(سخنرانى در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) 14/3/1383.) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ق.ظ ]




امام علی (ع) می فرماید: با مردم چنان معاشرت کنید، که اگر از دنیا رفتید بر شما بگریند، و اگر زنده ماندید از صمیم قلب خواهان معاشرت با شما باشند.

بنا به نقل امام باقر (ع) رسول اکرم (ص) فرموده است:

اسلام دین متانت است با مدارا و معاشرت مهربانانه در آن وارد شوید. «فاوغلو فیه برفق» پیام دین پیام محبت و مهروزی است، مسلمان وظیفه دارد در امر دین اهل مدارا باشد؛

هم با خودش مدارا کند و در انجام تکالیف و وظایف به خود سخت نگیرد، هم با دیگران اهل رفق و مدارا باشد.

امام صادق (ع) می فرماید:

« ان شئت ان تکرم فلن و ان شئت ان تهان فاخشن» «اگر می خواهی در جامعه محترم باشی و همه به دیده اکرام به تو بنگرند، نرم خو و مداراجو باش، و اگر بد خلقی در پیش گرفتی، و خشونت طلبی را پیشه خود ساختی، تحقیر شده و مورد اهانت مردم قرار خواهی گرفت»؛

و نیز آن حضرت می فرماید:

«من کان رفیقاً فی امره نال ما یرید من الناس» «کسی که دوست دارد، در روابط اجتماعی خود موفق شود، و از آمیزش اخلاقیِ شایسته مردم برخوردار باشد، رفق و مدارا با دیگران را در پیش گیرد»

هلال بن حکم می گوید:

هنگامی که به دیدار رسول اکرم (ص) توفیق یافتم، و به پذیرش اسلام مفتخر شدم، آموزه هایی از دین باوری را به دست آوردم.

از جمله این که آموختم هر وقت عطسه کردم، حمد خدای را به جای آورم، و اگر دیگری عسطه کرد برای او دعا کنم، و برای وی طلب رحمت نمایم، غافل از این که صحبت کردن در نماز به هر شکل و هر اندازه ای که باشد مجاز نیست!

روزی در صف جماعت بودم، و به امامت پیامبر (ص) نماز می خواندم، ناگهان یکی از نمازگزاران عطسه کرد. من بی اختیار برای او دعا کردم و «یرحمک الله» گفتم.

همه نمازگزاران متوجه من شدند، بعضی از آنان زیر چشمی، به من نگاه کردند و به تندی و خشم مرا زیر نظر گرفتند. از خود پرسیدم مگر چه اتفاقی افتاده است که این چنین مورد قهر و غضب دیگران قرار گرفته ام. من بی توجه به رفتار نمازگزاران حرف می زدم و در عین حال «سبحان الله» مکرر آنان را می شنیدم.

وقتی نماز تمام شد، پیامبر (ص) فرمود: «چه کسی بین نماز حرف زد؟». همه به من اشاره کردند. انتظار برخورد تندی داشتم، امّا پیامبر (ص) به مهربانی مرا خواست، و فرمود:
«اِنَّما الصَلواهُ لِلقراءهَ وَ لِذِکرالله عَزَّ وَجَل وَ اِذا کُنتَ فی الصَلواهَ فَلیکُن ذِلکَ حالُک»

وقتی در نمازی، حرف خارج از نماز نزن، نماز برای قرائت قرآن و ذکر خداوند است و حالت نمازگزار باید حفظ شود.

رفتار پیامبر اکرم (ص) و رفق و مداری حضرت آن چنان هلال را تحت تأثیر قرار داد که می گوید: «فَما رَایتُ مُعلِّماً اَرفَقَ مِن رَسُول الله» (ص) من معلمی مهربان تر از رسول خدا ندیده ام.

چنین اخلاقی رمز موفقیت فرستاده خدا در بین مردم می باشد، که خدای متعال از آن به «خُلُقٍ عَظیمٍ» تعبیر فرموده است، بدیهی است که چنین رفتاری، در زندگی و مرگ، برای آدمی محبوبیت در پی خواهد داشت؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:24:00 ق.ظ ]
1 3 4